بازی در پارک تا نیمه شب
امروز علی و رضا از زمانیکه از خواب بیدار شدند غرغر می کردند و دوست داشتند که بروند بیرون از خانه و آنقدر ادامه دادند وپافشاری کردند تا بلاخره موفق شدند و به اتقاف دختر عمه و عمه و عمو و پسر عمو و زن عمو به پارکی که در نزدیکی خانه عمه بود رفتیم و تا ساعت 12 شب بازی کردند و ما هم با وجودیکه خرداد ماه است ولی از سرما به خود لرزیدیم و اتفاق خوب دیگر اینه ساعت 1 خوابیدند که این موضوع اصلا سابقه نداشته و مارا بسیار خوشحال نمودند.عزیزای دل مامان امروز 2 کلمه دیگه را می گفتید: پار=پارک و عما=عمه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی