شیرین کاری های جدید
گل پسرم ناز پسرم عزیز دلم خوشگل مامان قربونت برم و.....
این های همه تقدیم به علی و رضای گل
خیلی خوشحالم گل پسرام روز به روز تغییر می کنند و بانمک تر می شوند اونقدر که مثل یه هلو می مونند و باید بروند توی گلوی مامانی
امروز علی توی تراس جااسفندی را برداشته و دور سر باباش به صورت دایره وار می چرخوند بله دیگه برای باباش اسفند دود می کرد اونقدر جیغ زدم من که ،می خواستم از پشت شیشه بخورمش . وامشب که رفته بودیم بیرون رضا دست یه دختره بستنی دید نمی دونید چیکار کرد راه می رفت می گفت هم هم هم به به به و تا براش بستنی نخریدیم از یادش نرفت.
راستی الان دو ماهه که رضا کامل می تونه قسمت هایی از صورتشو بگه مثل : چشم - گوش - دماق - دهن -زبانو علاوه بر آن دست و پا و ناف را هم بلده و همچنین مو ناگفته نمونه که علی دقیقا در 18 ماهگی انها را بلد بود فقط دماق را اشتباه میگه چون یک بار بهش گفتم دماق یه بار گفتم بینی.